شادمان گفت : ببین !
چشم ها می گریند
گفتم : افسوس
چرا شادانی
اشک را می بینی
می خندی !
گفت : آری آری
خنده ها دارد این !
این نگاه مغرور
این نگاه سرمست
اشک را بر چشم خیلی ها آورده ....
دل به درد آورده
و اکنون می گرید
دست عبرت با اوست
بنگرش باور کن
زندگی یعنی این
غم و اندوه همیشه گر هست
شادمانی هم عبرت گیرد !
شادمان گفت :
ببین
چشم ها می گریند !
« یک عمر می توان سخن از زلف یار گفت دربند آن مباش که مضمون نمانده است »
هوای کوچه بهاری است همقدم هستی !
تو رابه تماشای نو بهار خواهم برد
اگر نگاه تو مال من و سحر باشد
به تیره بختی این عاشقان !
نیندیشی
وصال یار
همیشه
همیشه خواهد بود
اذان شکفت
بیا
سجده گاه دلتنگ است
خیال و نظر
هر مسیر
همراه است
اگر چه دلت غصه دار و پژمرده است
دلم
به سبزه ی اقبال خود شکر دارد
گره مفکن سبزه را
که لبریزم
نظر نظر توست میر نوروزی!
طلوع عشق ببین
وعده ی سحر دارد !
با تق تق عصا گذشت چادرش به سر
انگار دست روزگار می شمرد صدا
یک گام شد دو گام آرام شد طنین !
گنجشک های خیس همه اند آشنای او
باران چه نرم می رسد از آسمان به زیر ،
پرواز دیدنی است ،
یک عمر ریزه خوار سفره ی صبحانه اش شدند
در خاطرش گذشت که ایام می رود
این روزگار بیکسی
واین جام مانده است
جامی که در کف او رسیده است انتها
این آخرین قطره اگر سهم او نشد ...
اندیشه باز ماند ، سمند وفا گذشت ،
پیمانه ی دلش از عشق سر کشید
در دست فشرد سبدش ،
تق تق عصا تا انتهای کوچه ی بن بست پر کشید
وارد شد و در را گشود و دوباره بست
آهی کشید خسته و با چادر دولا
از بند رخت گذشت و کنار حوض رفت ،
اشکی چو طفل نیمه راه به پیشواز آمدش
بغضی شکفت ای وای
مونس قدیمی و همدمم کجاست
سر سبزی خیال تو هر سو چو سبزه هاست
فصل بهار آمده پاییز در دل است
آخر تو عمر بودی
و دیگر بهانه ای است
دستی به روی زنگ نشست !
شور و هیاهوست پشت در ،
توپ پلاستیکی در کوچه بیداد می کند،
از نو صدای زنگ !
بر خاست پیرزن ،
انگار آمدند
با بغض گفت :
حتما دوباره فرزند آخری خیالش به مبل نو کشید!
حتما کرایه خانه ای باز مانده است ،
حتما خدای ناکرده خبر از تصادفی است !
صد ها خیال گنگ تا در گشود و دید ،
همسایه آمده است
یک کاسه آش نذر،
در کوچه چشم دوخت ،
توپ پلاستیکی عجب پر سر و صداست
مهمان کوچه نوروز گشته اند !
امروز روز دیگری است
امروز تق تق عصا به گوش نمی رسد
از تخت می رسد
تنگ غروب عجب اینجا شلوغ شده
فرزند کوچک عجب گریه می کند !
بیچاره پیرزن ،
یک کاسه آش سرد ،
در گوشه اتاق جا خوش نموده است !
1- حفظ آیات قرآن با تکرار زیاد تثبیت و محکم مى شود
لذا سعى کنید هر روز مقدارى را که در 7 روز گذشته حفظ نموده اید مثلا اگر 7 جزء حفظ دارید هر روز یک جزء، 14 جزء، هر روز 5/1 جزء و...
2- اگر روزى احساس نمودید تمایل بیشترى به حفظ کردن دارید بیشتر حفظ کنید
و سعى نمائید حفظ را در ساعاتى که با نشاط هستید انجام دهید.
3- در مورد حفظ کودکان به آنها فشار نیاورید و بیش از توانشان از آنان انتظار نداشته باشید بلکه با جوایز و هدایا آنها را به این امر تشویق نمائید.
4- شرکت در جلسات قرآن، محافل و مسابقات تأثیر فراوانى بر روى حفظ شما دارد
لذا از شرکت در جلسات حفظ و محافل قرآنى غفلت نورزید.
5- روحیات و توانایى هاى افراد متفاوت است
لذا در مقدار مشخص حفظ روزانه و تعداد تکرارها هر کس باید توان و استعداد خود را بسنجد و با در نظر گرفتن آن به حفظ اقدام نماید.
سلام به لحظه ی ورودبه مدینه
سلام به چشم های گریان
وقلب های مشتاق
سلام زادگاه خوبان وپاکان
سلام مکان مطهر ودل نشین
سلام خانه های خوابیده در آغوش کوه
سلام حرا
سلام مکه
سلام مدینه
زندگی راکبوتران (ثور )
بهتر می دانند
آسمان بقیع سلام
سبک بالی من تا آبی ترین بهانه ها
عطر دیدار محمد(ص)را می جوید
مرارهنمون گردید
که از(اویس)نیز مشتاق ترم...
مرا راه دهید
که(ستون حنانه )را
همراز چشم بیابم