به نام خداوندجان آفرین امروزجمعه فروردین ماه88ازاول صبح باران آمدهنوزهم هواسنگین وگرفته است
بااین که هشداردادندخطرآب گرفتگی هست ولی خیلی هابی خیال رفتندصحرا
وهنوزهم برنگشتندبرای چی برگردن
هوای بهاری خونه چی کاردارن؟!داخل یکی ازهمین خانه های ساخته شده دربیابان
که به آنها(خون:خوان یاخانه)گفته می شودمی مانند گاهی این خانه های بیابان ساخته شده آن قدرامکانات داردکه چندین ماه می توانندبمانندفقط می خواهدیک ماشین ویک تلفن همراه داشته باشی وپیک نیک جوراست!خیلی هم کیف دارد
وای باغچه امروزپرآب شدخیلی وقت بودآرزوداشتم باغچه این جوری قشنگ ولبریزبشود
شیلنگ خداوکولرخداخیلی تماشایی است تعمیرکارش هم خودش است
بیچاره ماانسانهاکه همیشه محتاجیم وتادست ودلمان نلرزدآدم حسابی وبنده ی مقبول خدانمی شویم
کافیست بشنویم یکی بلایی سرش آمده
کافیست بدانیم چک برگشتی وهزارویک دردبی درمان تعمیرواجاره وکرایه وقرض وقوله هست
آن وقت است که شکرخداگفتنمان گل می کندویادمان می آیدبایدصورت دختروپسرمان راباهم نوازش
کنیم تادل یکی شان نشکند
خوب انگارباران خیلی حرفهایادمان می دهد
شکرشکرببارباران که خیلی رحمت خدامی خواهیم
ببارباران که دلمان هوای تورادارد
ببارببارببارخوش آمدی
باران نوروزی خوش آمدی صفاآوردی
سلام به روی ماه شما
امروزچه بادنوروزی اومد!به به بهاراومدودلای مابانسیم خنک بهاری داره سبزسبزمی شه!
الان از دوبی خبررسیدازدیشب بارون ورعدوبرق شروع شده(خوبه مگه نه؟!)
این جاکه هوا داره آفتاب رومی بره پشت ابرا وکی می خوادنشونش بده خدامی دونه....
ازبارون هم خبری نیست که نیست
بایدصبرکردوکاری دیگه هم ازدست ماساخته نیست
الان داشتم فیلم سینمایی میلیونرزاغه نشین رونگاه می کردم عجب فیلمی!
راست گفتن که هرچی هندی برای آمیتاباچان سرودست می شکنه...
اسطوره ی اخلاق وقهرمان فیلم های هندی خودشه باوجودی که تواین فیلم زیادنیومد....
وچه پیامی فیلم داشت؟!
دست بالای دست بسیاراست...یادم می آداستاددانشگامون می گفت:
این جااگه دکترای هندی بیان تجربه ی اتاق تشریح بیشتردارند!!
مانمی دونستیم چه منظوری دارندولی واقعیت این بودکه مردم هندخیلی زیادند....
خوب بسیاری هم توی کوچه وخیابون وزاغه هاوسیلهای ناگهانی ازدنیامی رند
خیلی هاتصادف ناگهانی ماشینهاکشته می شن....
خب خاکسترشون روبایدبسپارن به رود....
وکسی هم نیست جسدهارودفن کنه.....
خوب یه اتاق تشریح وجسدآماده وبیماری های گوناگون برای دانشجوی هندی و... هست
وتجربه هم پدرعلم!!
وای خداجونم حالم به هم خورداصلاکاش صحبت استادبه این جانمی کشیدونمی دونستم.....
الان دارم می فهمم معنی هفت تیری که سرگردون به همه می خوره چیه؟!
الان می فهمم مردم بینواچرابیشترسردرمی آرن
چرابیشترقدرپول رومی فهمن
چرابایدخیلی ارزش هاازدست بره تاارزش دومی گیرشون بیاد....
شب داره ازراه می رسه ازکوچه ای خیلی نزدیک صدای ارگ می آد
انگارمراسم عروسی نزدیکه
من که دلم نمی خوادامشب هیچ جابرم!
هرکی رفت جای من هم خوش بگذرونه اینم کارت دعوت
*******************
زندگی یعنی:تپش یعنی:وفا
زندگی یعنی:ملاقات خدا
زندگی یعنی:گل وغنچه سرشک
زندگی یعنی:مناجات ودعا
زندگی یعنی:مسافر رفتنی!
زندگی یعنی:نگاهی آشنا
زندگی یعنی:امید وآرزو
زندگی یعنی:دلی بی ادَعا
زندگی یعنی:خدایا بامنی!
زندگی یعنی:خدا یار شما
زندگی یعنی:حلال ای مردمان
زندگی یعنی:گذشتن بی صدا
زندگی یعنی:فرازی درنشیب
زندگی یعنی:سلامی باصفا
زندگی یعنی:طلوع صادقم
زندگی یعنی:غروبی بی ریا
******
سلام دوستان یکدل
سال نوهمگی مبارک امسال :اصلاح الگوی مصرف نام گرفته
خوب بیاییدکمی به مفهوم ومعنای آن چه :
می نویسیم ومی شنویم ومی بینیم دقیق ترنگاه کنیم!
اول ببینیم الگوی من فوتبالیستای دوآتیشه است
یاخواننده های ژل موزده یاالگوی من ارزش داره ازش دفاع کنم!
الگوی من جاده خاکی داره یاهمش آسفالته ومن اشتباهی دارم می زنم به جاده خاکی؟!
الگوی من پیرشده ازکارافتاده شده
یامن به خاطرعشق آن چنانی زلیخاواردارم تعمیرش می کنم؟!
یاشایدهم توجیه...
الگوی من لای پرقوبزرگ شده یازحمت کشیده ی فرنگه؟!
الگوی من می تونه به درددوستام هم بخوره
یاباباومامان بیرون درباشند؟!
الگوی من خیلی باحال می تونه ارزش ببخشه
یااین که بایدارزشهایی روازدست بدمتا به دستش بیارم؟!
الگوی من خیاطی که نیست الگویی دست بافت نیست الگویی قالب شده که نیست؟!
حالامی رسیم به معانی دوم اصلاح
خوب اگه من بخوام الگوی بهتری انتخاب کنم
به بعضی ازدوستان خیلی ماه وکاسه ی داغ ترازآش که برنمی خوره؟!
اگه بخوام الگویی درست کنم که به من صفاوصمیمیت برای یه روزببخشه چه جوریه
یک عمرچطور؟!
الگوی اصلاح شده ی من بدترازاولی که نیست
ارزش های نهفته داره؟!
خوب حالامی رسیم به مصرف بایداول دوستان خوب ونازنین نظربدن
یااین قدربزرگ شدم که بتونم بدون اوناسرکنم
خوب وبدخودم روبدونم این همون مصرف کردن صحیح وبجاست
خوب موفق باشین!
*************
سلام به دلهای مهربان وپاک شما
رفته بودیم جلسه ی آموزشی وخیلی دلمون می خواست هرچه زودتربشیم عضوتیم ویژه امدادونجات!
پیش خودمون بمونه یه بارمصدوم واقعی دیدم وقبل ازاین که اون روبیینم نزدیک بودم خودم غش کنم!!
استادکه داشت حرف می زدیه دفعه ازآقای دکترمحترمی که مهمون بودند اجازه گرفتند
ویه خاطره گفتند آقای دکترهم قبول کردندوماهم اززبون دوست استادشنیدیم وحالامی خوام براتون بگم:
خوب ازبلندگواعلام شدکه بیماراتاق33دچارایست قلبی شدندویه کارخیلی ضروری وفوری بایدانجام می گرفت!
اونم این که آقای دکتربره بالای سرش ویه ضربه محکم بزنه روی جناق سینه(مشت بزنه!)
تاقلبش به خودش بیادوتامب وترامب به کاربیفته....
آقای دکترهم باعجله خودش رورسوندطبقه ی دوم واتاق33وچشمش به بیمارافتادویه مشت محکم همچی شترق کوبید
روی جناق سینه ی بیماربینوا!!
ازبخت بدآقای دکترمصدوم بلندشد!!یه بادمجون کاشت دورچشم آقای دکتر!!
خب اگه مصدوم بودچه جوری پاشدکتک کاری وبزن بکوب راه انداختن؟!
آره دیگه اون مصدوم نبودهمراه مصدوم بودتخت کناری مصدوم بود!!
خلاصه به دادمصدوم رسیدن وجان اون بیچاره رونجات دادن....
البته این نجات وامدادرسانی بهای یه سیلی به صورت دکتربودو...
خب یه نتیجه ای که می گیریم:
1-مصدوم روصدابزنید
2-خواب سنگین داره یابیهوشه؟!شونه هاش روتکون بدین
3-زبون داری بپرس چشه؟!نه این که اول امدادبعد...!
خوب بود؟!
********************
.jpg)
