سپیده دم زیبای پاییزی آخرین نفس هایش رامی کشد

شب یلداوقصه های هزارویک شب وآجیل وهندوانه وپسته وشیرداغ وشلغم

 وخوبترازهمه اجتماع دوستان دراین شب به یادماندنی!

زندگی هزارنقش وهزارخاطره دارد دوست خوبم دراین عیدچندسال است درکنارمانیست؛اکنون خاطره اش

 زنده است....

آخرین شب یلداکه درمراسم یادبود جمع بودم روی اولین پله ایستاده بود روشنی صورتش وروسری که دربین درخشش چشمانش همرنگ می زد وسکوت نگاهش....

اوخوب می دانست خیلی طول نمی کشدازدنیامی رود؛

تالاسمی چنگالهایش رادرجان وروح وآرزوهایش فروبرده بود؛

بالای پله ها ایستاده بودیک لحظه احساس کردم

می خواهداورادرآغوش بگیرم دستانم راگشودم واوباهمان احساس کودکانه اش درآغوشم گریست؛

 سرش راکه ازروی شانه ام برداشتم خیسی اشک دل مراهم به دردآورد؛

 چه قدرخوب توانستم جلوی ریزش اشک هایم رابگیرم؛

ای کاش می توانستم برایش کاری بکنم ای کاش می توانستم چون رستم شاهنامه به جنگ دیوتالاسمی بروم اما اودیگرتوان ونیرویی برای جنگیدن نداشت؛

درغروبی سردبه کنارمزارش رفتم....

چندنفربرای فاتحه خوانی آمده بودند به دنبال گم گشته ی خویش بودم؛ مزارخانوادگی که تمامی خویشاوندان دورونزدیک درکناریکدیگرآرام خفته بودند کودکی که به همراه پدرش درتصادف رانندگی ازدنیارفته بود زنی که مدتها باسرطان جنگید وسرانجام تسلیم شد....

کودکی که نشکفته پرپرشد....

راننده ای که برروی آسفالت جان سپرد....

زندگی می گذرداین هزارنقش هزارخاطره هیچ گاه سرسازش و غمخواری ندارد؛

به زلزله ی بم فکرمی کنم واین که دریک شب چگونه همسایه وقوم وخویش واستادودانشجو پرپرشدند....

به حوادث عمرمی اندیشم که چگونه مارانابودمی کند

 ومانمی فهمیم!

خدایادراین سپیده دم زیبادلم رابه سراپرده ی محبت خویش پیوندبزن!

#######################

امروزجمعه15آذرماه87نوشته های خویش رانگاه می کنم.فرهیخته ای ازمن خواسته است درباره ی آداب ورسوم زادگاهم بنویسم.اسب رهوار قلم باشادمانی ازفرازونشیب گذرتحقیق می گذردومی نگارد:

*****************

اولین کلمه ی مقدس که به کودک می آموزندلااله الاالله است؛بدین ترتیب که کودک راروی پانشانده وباحرکت دادن سروبدن وگفتن موزون کلمه ی طیبه(لااِلاهَ اِلْ لـَلْ لاه)کودک راتشویق به حرکت کردن به جلووتلقین کلمه ی لااله الاالله می نمایند.

*****************

هنگامی که برق خانه رفته است یاسیاهی شب کاملا"حکمفرماست می گویند(تارک الصلات) شده است!این کلمه که اززبان عربی گرفته شده است پیوندناگسستنی مردمان بانمازوناپسندبودن بی نمازی رانشان می دهد(تارک الصلاه)به معنی ترک کننده ی نمازوانسان بی نمازی است که درقبرش نیزتاریکی حکمفرماست.

******************

کودکی که برای اولین بارصاحب دندان می شودوالدین کودک به میزان وسع وتوانایی مقداری میوه شیرینی و...تهیه کرده وبرای همسایگان وخویشاوندان هدیه می برد که اصطلاحا"به آن درزبان محلی(دُدُلـَه)

می گویندواعتقاددارنددندان بدون رنج وعذاب بیرون می آیدوکودک کمتر سختی می کشد.

******************

اگرشب هنگام برای آشناوهمسایگان هدیه ای می برندکه رنگ آن( سفید) یا(سیاه)باشدهنگام خروج ازخانه(برگ سبزی)چیده؛روی هدیه می گذارند

تاخوشبختی وسعادت برای هردوبرکت بیاوردوهردوطرف نیز ازاین رسم سبزینه آشنایی دارندوخوشحال می شوند.

******************

خوردن3چیزراپشت سرهم بدمی دانند:کشک کُنار وماهی!

واین ضرب المثل نیزادعایی براین گفته وباورعامیانه است:

(کشک وکُناروماهی

اجل گفته نیایی؟!!)

*****************

اگرگوش کسی زنگ بزند می گویند:ذکرخیراومی شودوکسی به یاداوست.

*****************

اگرکسی زبانش راگازبگیرداگرسمت چپ زبانش باشدبداورامی گویندواگر سمت راست باشدخوبی اش رامی گویند!

******************

اگرمرده ای درخواب ببینند که به آنهاهدیه بدهدبه فال نیک می گیرنداما اگرمرده درعالم خواب چیزی بخواهدیاطلب کندیاخواسته ای داشته باشد بدمی دانندبااین تعابیر(عمل نکردن به وصیت)(عذاب برزخی)دارد وباید صدقه بدهندوخیرات کنند تامرده درخوابشان به این حالت نیاید.

******************

درماه حرام تانزدیک ظهرازاظهارنشاط وشادمانی کودکان جلوگیری می شودوبزرگان نیزباسنگین وعظیم بودن این ماه درسکوت وتعقل به سرمی برندیاری رساندن به نیازمندان واعمال عبادی اززمره ی این ماه می باشد که زنان نیزبراین حرمت درماه حرام بندازگیسوتانزدیک ظهرنمی گشایند تاقتل بشکند وکارهای منزل راباذکرودعابه پایان می رسانند وبرای کودکان نیزازعظیم بودن این ماه صحبت می شودتاگناهان کوچک وبزرگ رابشناسند وبه نمازویادخدانزدیک ترشوند.

******************

درهنگام سوزاندن اسپند این گونه می خواندند:

(اسپند اسپند رسول(صلی الله علیه وآله وسلم)

درد دور،رنج دور،بلادور!!)

خاکستراسپندرادرظرفی ریخته ودرجایی که چهارراه باشددرکناردیوارمی ریختندوبدون نگاه کردن به پشت سربرمی گشتند.

########################

سلام گلای قشنگ دوستی

خداخیلی منودوس داره می دونین واسه چی؟!چون دوستای خوبی تواینترنت پیداکردم که همیشه اونامنوپیدامی کنن من هم سرمی زنم شکرخدادوستام خیلی عاقل وفهمیده تشریف دارن!(بزنم به تخته!)

اگه خدای خوبم منوباآیت الکرسی حفظ نمی کردمعلوم نبودتوی این شهر بی دروپیکروپیامک های یک لاقباچه بلایی سرم

می اومد؟!

خدای خوبم توحضرت ابراهیم روگلستان وبهارنشون دادی وباقدرت ازیه چوب برای حضرت موسی هم آتیش اژدهاساختی هم گذرازآب!

خدای خوبم توباقدرت پاک خدایی به مورچه هایاددادی باحضرت سلیمان حرف بزنند وازپادشاه سرزمین شون بخوان آروم تربالشکرش حرکت کنه تا اونا آواره ولگدمال نشن!

خداجونم به زنبورعسل یاددادی عسل شیرین وگلای خوشبو پیداکنه وچه جوری حرکت کنه که گم نشه!وباحرکت بدنش مسیرشهدگلایی که آورده به بقیه زنبورها یادبده!

خدای مهربونم به کبوترایاددادی چه عاشقانه به هم مهربورزن وازهمدیگه محبت ببینن!

خداجونم یادجوجه های کوچولودادی که زیربال وپرمامانشون برن تا سردشون نشه!

به ابرهای آسمون مسیرحرکتشون که بایدچقدربارون بیادنشون دادی وما گذرعمرمون که شبیه ردشدن ابرهاست می بینیم وبس!

خدای خوب من!نمازخوندن نصفه نیمه ی ماروقبول کردی بدون این که بدونیم برای خودمون نمازمی خونیم که توخدایی وهیچ وقت نیازی به رازونیازمانداری ونخواهی داشت؛

خداجونم!فرشته هاهرکدومشون به نمازودعاوذکرویادبزرگی تومشغولند وهیچ وقت خسته نمی شن ومااگه یه شب نمازتهجدبخونیم انگاری فیل هواکردیم توبوق وکرنامی کنیم وبه همه می گیم!

خدای مهربون!قربون خوبیت برم که اگه بت پرست بودیم بیچاره می شدیم اگه گاوپرست بودیم بدبخت می شدیم اگه ستاره وخورشید وماه وشیطان پرست بودیم کارمون زاربود!

خداجونم دارم به این آیه ی نورانی فکرمی کنم که خودت فرمودی ما دین رادرنظرپیروان زینت می دهیم تابه عملی که انجام می دهند راضی وخوشنودباشند،

فکرش روکه می کنم می بینم خیلی ازکارهای من اصلا"کارنبوده بیشترازاین که دلم می خواسته بالفرض باقرآن کتاب پاک ومطهرت انس بگیرم به این فکرهم بودم کاش کاش خودخودم حافظ بودم!

خودخواهی من غرورمن بیچارگی وتنهایی من بی اندازه است!!

چه قدرمی ترسم ازروزی که هیچ پناهی جزعمل پیش فرستاده شده ندارم واگه اون روزنیازبه گفتن فقط یه لااله الاالله داشته باشم.....

اگه اون روزنیازبه گفتن یه سبحان الله داشته باشم.....

اگه اون روزنیازبه یه صدقه داشته باشم.....

اگه اون روزنیازبه یه حلال بودی داشته باشم.....

اگه اون روزبگن...؟!

حافظ چه قدررند می گه:

من ملک بودم وفردوس برین جایم بود

آدم آورد دراین دیرخراب آبادم!

وسنایی بدترازاون می گه:

کردآن چه کردآدم خاکی بهانه بود!!

کاش می شدنترسید اما کسی که رفته خبربازنیاورده!

$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$

خدایابه توپناه می برم ازگناهانی که بین من ودیدارنورانی ات فاصله

می اندازد؛

یارب به توپناه می آورم ازچشمانی که جز

آتش هوی وهوس نیافته اند

 وازنورمعرفت ذره ای درک نکرده اند؛

یارب خدای من مهربان من درسختی ها توکل برذات تو

شیرین ترین فرصت برای یافتن توست؛

یارب عید قربانی نزدیک است ومالیاقت قربانی کردن جان نداریم؛

یارب غمگینی ام به دریاترین موج نزدیک است؛

یارب حاجی سپیدمی پوشد وبه سویت می شتابد؛

یارب ماسیاه دل به سویت دست بالابرده ایم؛

یارب فاصله ی بین دست دعای من وآمین تویک انگشت است؛

هرگزناامیدنبوده ام ونیستم؛

یارب بدون مهربانی ات لبخند برلبانم نمی شکفد؛

یارب بدون صفاوصمیمیت اهدایی ات تظاهرکده ای بیش نیستم؛

چراغ نورانی(اسلام وایمان)دربرابرم فروزان است؛

خوانده ام:عمل به نیت وابسته است؛

خوانده ام:همه رابه قلب می نگری نه به جسم وظاهرقوی ولباس نو؛

خوانده ام:محبت عزیزبرگزیده ات:

سیدناونبیناوحبیبناحضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه وآله وسلم)

دل وجانمان به فدایش وصلوات فرستادن برنام پاک ونورانی یاران زیبارویش راامرکرده ای؛

یارب صلوات می فرستم وقلم راشاهدمی گیرم؛

درروزی که همه ی موجودات به سخن می آیند؛

درروزی که چشمها به دنبال پناهگاه پرپرمی زنند؛

درروزی که دلها پریشان وهراسان می تپد؛

درروزی که تاجران دنیایی بدون درهم وثروت می گردند؛

درروزی که عاشقان عشق ازیادمی برند؛

درروزی که عالمان جامه می درند؛

درروزی که جزعده ای همه درآرزوی مرگ دست وپامی زنند؛

درروزی که اشک چشمهاتمام می شود؛

درروزی که همه دربرزخ حیرانی دست وپامی زنند؛

درروزی که شاهان صدقه جمع می کنند؛

درروزی که عزیزان دنیایی شرمسارغروردنیایی اند؛

درروزی که ترازوی عمل گذاشته می شود؛

درروزی که ذره ای خوبی محاسبه می شود؛

درروزی که ذره ای بدی محاسبه می شود؛

درروزی که شیطان به مهربانی ات طمعکارمی شود؛

درروزی که صابران آرزومی کنندکاش بیشترسختی می دیدند؛

درروزی که عارفان جزبهشت خودت بهشت دیگری نیزدارند؛

درروزی که زندگی جاودان است؛

درروزی که مرگ مانندگوسفندقربانی می شود؛

بندگانت رادریاب؛

**********************

امروزشنبه روزشروع هفته،زندگی بدون باران،دست دعاچقدربه آسمان نزدیک است،ابرهامی آیندومی گذرند،چندساعت قبل به سفری نزدیک رفته بودم،راننده کرایه رانصف حساب کردوازچندمسافردیگرنیزپول کمتری گرفت،خودش علت راگفت،تصادفی بیرون شهراتفاق افتاده ودوستش به کمارفته وامروزروزخاک سپاری اوست؛

به زبان بی زبانی فاتحه ای طلب می کرد....

برگشتن کمی بیشترازمبلغ تعیین شده پرداختم،فاتحه نیزالان خواندم،دلم برای قلبهای تنهامی سوزد،همیشه وقتی به قبرستان می رفتم به عددهرفاتحه برای خودم هم دربازگشت

می خواندم!!

به دوستم می گفتم:خودمونیم اگه مرده ها وسط گل وبهاربهشت باشن اون وقت مازنده هابیچاره ودست خالی بریم اون دنیاچی؟!

دوستم می خندیدومی گفت:اینم واسه خودش حرفیه!

یواشکی نیگاش می کردم...بله دوست خوب وگلم(بهناز)داشت صلوات می فرستادودعامی خوند.....

خداجونم اگه دست خالی بیام پیش تو،

خداجونم اگه گناهکارروسیاه بیام،

خداجونم اگه من بدبخت دست منکرونکیررها بشم،

خداجونم خداجونم خودت زودی بیا...........

********************

زندگی بی ارزش دنیا ارزش ندارد دل بشکنیم کاری که مثل نفس کشیدن شده!بیایک بارپیوندبزنیم،یک باربه مردم

 کمک کنیم،

مامسلمانیم پیامبرخدا(ص)می فرمایند:

«ای مردم خودتان راازآتش دوزخ نجات دهیدحتی اگربانصف دانه ای خرماصدقه باشد»

بهانه ای برای خوب بودن لازم نیست؛

کافی است عاشق باشی؛عشق پاک خوبی می آورد،

آفتاب جمال شمس تبریزی بردل مولانا اثرکرد،

برکت دیدارسیدالمرسلین(ص)برستون حنانه اثرکرد،

عطارازبرکت دیدارجاودانه ی درویش متحول شد،

بهشت رابه بهامی دهندنه به بهانه!

**********************

عشق جوشنده است مواظب چوب های خطرناک گناه که سد

می شوند باش!

حواست به چوبهای کوچک گناه نیزباشدکه آتش

باجرقه ای است.

**********************

عشق راخداوندمی دهدخوشابه حال شهریار،عشق زمینی مقدمه ی عشق الهی شد.

اولین نگاه بزرگترین حسرت رامی سازد.

نمازاگرترک شد رشته ی تسبیح پاره شده است کجامی یابی؟!

دل شعاع نورالهی است تاریک نسازیم.

یارب نظرتوبرنگردد.یارب نظرتوبرنگردد.(آمین)

#################