سفارش تبلیغ
صبا ویژن

معارف _ ادبیات

لیلی و مجنون زعالم رفت و شهری پا گرفت

همنوا باآه مجنون ، قامت لیلا گرفت

حافظ و شاخ و نباتش عاقبت گردون بهشت

معنی والای شعرش گنبد مینا گرفت

شهریار از همدمی با ما ه غمگین شد نشست

ماه آمد شعر او را لوءلوء لالا گرفت

مولوی شمس الحق تبریز را پیدا نکرد

مثنوی هفتادمن پیدا شد و دریا گرفت

رستم از سهراب غافل ماند بر خاک اوفتاد

غفلتش افزون شد و آن دیده ی بینا گرفت

مولیان بر سر مزن غربت تو را زبینده تر

خاک شد آن تیره چشم و ره سوی بالا گرفت

فائزا ! صیاد بودی عاقبت صیدش شدی

دام شد زلف پری و نرگس شهلا گرفت

بانگ ناقوس است هاتف در دلت بانگ نماز

قامت ترسا قیامت شد غم فردا گرفت

در گلستان می روی سعدی گلستان تو را

غمزه ی آهو وش شیرین تر از هر جا گرفت

لاجرم سر زد به مسکینی دعای یاربم

مستحق بود و زکاتش ظلمت یلدا گرفت

عاقبت یارم شدی ای بهترین همدم قلم !

می روی اما بدان حرفت قرار از ما گرفت !


ارسال شده در توسط زیباجنیدی