سفارش تبلیغ
صبا ویژن

معارف _ ادبیات

ای ستاره چرا نتابی تو

         چشمک تو به شهر افلاک است  

ناگهان ابر می رود به کنار

      چه نگاهی چه شهر دل پاک است

هیچ آرایشی ندارد عشق

              بینوا عشق پادشاه گداست

همچو (بودا) است در پی تعلیم

           با همه هست باز هم تنهاست

بینوا خوانده ام تو را ای عشق

                  عمر گل با وفا نمی ماند

دل لیلی شکسته از هجرش

               از چه رو پیش ما نمی ماند

عشق در این زمانه رنگین است

سادگی های چشمهارفته

با ریمل سرمه و خط و خال است !

با هوس مرغ عِشق پر بسته

عشق در این زمانه غمگین است

لیلی از عاشقی چه می رنجد

او که دارد خیالِ آینده

بازر وزورو حرف می سنجد

یا که نه این زبانِ ما ر افسون

قصر هایی کشیده از الماس

دست او را گرفته در باران

بین اِمواج گیسوان یک یاس !

چه غروری به زیر پا افتاد

و چه ابلیس راز دار دل است

قایقی روی موج می آید

چشم عاشق هنوز یار دل است

باورش نیست اوهوس بازاست

باورش نیست یاریارمی گیرد

باورش نیست قلب او تنهاست

با SMS قرار می گیرد !


ارسال شده در توسط زیباجنیدی