سلامی چوبوی خوش آشنایی
امروز!انگاریه پیام کوتاه رسید!بذاراول بخونم ببینم ازکیه بعدحال واحوال کنم!آره ازبچه های سوم یه پیام خوشکل ونازرسیده!
امروزیک شنبه روزی ازروزهای سردبهمن ماه87عجب روز کاری شلوغ پلوغی داشتم دوتامدرسه سرکشی کردم دوجاهم رفتم برای مراسم یه جامجری برنامه یه جاهم شرکت کننده!
الان هم که رسیدم خونه موبایل بیچاره تلفن بارون شده ازچندتاتک زنگ که بگذریم چندنفرهم بیکاری شون گل کرده وسراغ من روگرفتند ببینند موبایلم روشنه یاخاموش!
یکی ازشماره هامال فاطمه است ای شیطون درست توی مراسم زنگ زده ببینه روشنه یانه!حال گیری این جوری نداشتیم!خوب شدمن هم دوتا موبایلم روگذاشته بودم خونه تانفس راحتی بکشم وازشرهرچی تلفنه راحت بشم وفرارکنم!
قبض موبایل یکی هزاروپونصدتومن اومده بوداون یکی هم سیزده هزارتومان خوب بهتره که اینترنت اشتراک دارم وگرنه نمی دونستم این دفعه بایدبرای پرداخت قبض موبایل وتلفن ثابت کجافرارکنم؟!
داداشی اون دفعه که دوبی زنگ زدیم خودش هرچی پولش شده بودهمراه بابقیه ی مخارج پرداخت وخیلی خوش به حالم شد!!
ولی این دفعه وای کسی نخونه:باید!
بذارببینم تلفن خونه زنگ می زنه ببینم کیه؟!آره معلم خوب ومهربان من است می خواهدبدانم نمازم راسروقت می خوانم یانه این زبان صاحب مرده که نمی گذاردراحت باشم خودم خودم رارسواکرده ام که کاش نماز اول وقت نصیبم شود!!
حرف دیگری هم داردانجمن نگهداری ازایتام شروع به کارکرده است وبه کسانی که علاقمند دراین امرخیرهستند خبربدهیم که یاری به یتیمان برسانند به به!چه کارخوب وخداپسندانه ای!
ازمراسم امروزنیزجویامی شودومدتی گپ می زنیم تاخداحافظی می کند خوب داشتم چه می گفتم؟!
آره این دفعه برای پرداخت هزینه ی قبض موبایل کاسه ی گدایی دست بگیرم وبه دوبی زنگ بزنم تاپرداخت شود خیلی پرحرفی کرده ام جهنم مال دنیا!
تاالان که نیازمندنشده ام خدارسانده تابعدهم خداکریم است!
وای مراسم دیشب چه وحشتناک بود اصلا"ازاین موبایل وبولوتوث بازی بدم آمدبیچاره من که گرفتاریک مورچه کوچولویی شدم که برروی چمن سرسبزی حرکت می کردوبعدمی ایستادودست تکان می داد:
سلامی کوچک ازراه دور!نوشته می شد!!
ازدوست مهربانم که اهل خنج بودخواستم برایم بولوتوث کند واوهم با محبت قبول کرد!
چشمتان روزبدنبیند وبه قولی مسلمان نشنودکافرنبیند بولوتوث موبایلم راکه روشن کردم متوجه شدم نزدیک به 5تا6بولوتوث بااسمهای عجیب وغریب وبعضی خیلی اسمهای زشتی داشتند روشن شد!منتظرارسال عکس مورچه کوچولوی شیطان وبازیگوش شدم که بعدازتایید ارسال ناگهان چشمم به عکس دونفرافتادکه باوضعیت زننده ای درموبایل من نمایان بودند!!گفتم:اینهارافرستادی؟!
گفت:نه!من هنوزنفرستادم!!
بیچاره من که شوکه شده بودم واصلا"فکرنمی کردم این قدرموبایل وارسال یک عکس مورچه دردسرآفرین باشد عکس رادیلیت کردم وگفتم برایم بفرست!!
خوب بعدی خودش بود مورچه ی کوچک ونازنین من باهمان زیبایی برایم دست تکان می دادوزیرذره بین بزرگ می شد!!
دوباره موبایل تایید ارسال راخواست!گفتم:توهستی؟!گفت:نه!!
بیچاره بولوتوث راخاموش کردم تادردسرنکشم چون می گفتند ممکن است بایک تاییدبرای ارسال کلیه ی عکس هاوپیام ها وفیلم هارابرای خودشان بردارند وباخبرهم نشوی!
به خانه که رسیدم موبایلم چندبارازپربودن برنامه ها انتقادودرخواست خالی کردن موبایل وهمین طورکم بودن شارژباتری خبرداد که من خیلی ترسیدم بیچاره موبایل ویروسی شده بود!!
نامردها موبایل من چه تقصیری داشت که بلای جانش شده اید؟!
خوب به خیرگذشت وشکرخداباخالی کردن چندتصویرازموبایل به حالت اول برگشت ودرست شد!
تلفن خیلی دردسرداره!بهتره بره توی زباله دونی تاریخ!