سفارش تبلیغ
صبا ویژن

معارف _ ادبیات

 

آید بهار و پیرهن بیشه نو شود

نوتر برآورد گل اگر اندیشه نو شود

زیباست روی کاکل سبزت کلاه نو

زیباترآن که درسرت اندیشه نو شود

 

به نام دانای مهر آفرین

امروزجمعه بود یه روز قشنگ از فروردین ماه89 وای از دست این بهار که وقتی می آد هزار ویک پرنده به فکربچه دار شدن و تشکیل خانواده می افتند جدا از انسانهای نسل قابیل و هابیل که خدا زیادترترشون کنه!!

از صبح تا حالا درگیر این دو تا پرنده ی شکمو بودم نمی دونم به فارسی بهشون چی می گن فاخته یا چیز دیگه ولی زبون محلی بهشون می گیم: «دانییل!!»

سیر که نمی شن یه طرف یه دونه«باشه:باز شکاری»هم آوردن که انگشت واسم نذاشته هرچی گوجه فرنگی تو یخچال بوده تموم شده یه محیط زیستی چیزی خبر کنید من از پا افتادم!!

مادر که از صبح تا حالا داره قربون صدقه ی داداش می ره که خونه آباد شده!!اونم چه آبادی و دم و دستگاهی یه طرف اردک زشت بدریخت شکموغاغاغا آواز می خونه یه طرف هم این دوسه تا بلبل کله ی سحرغزلخون!اینورم که من بینوا جرأت ندارم از تو هال ردبشم همچی دادوبیداد می کنند انگار ارث خونوادگیشون رو برداشتی در رفتی!

یه وقت دل می کشه بری در خونه رو بازبزاری بسپاریشون دم دهن گربه ی پشمالوو برگردی ولی خب چی کارکنم حیفن فقط اگه دیگه نیومدم تو سایت اینا منوخوردن!!یاشدم چار انگشتی اسمم می ره تو کتاب رکورد گنیس و عجایب طبیعت بهاری!!

آخیش!انگار هوا تاریک شد اینا هم ساکت شدند خداروشکر گوش شیطون کر تا صبح بخوابند من هم نفس بکشم....

 

تابعد


ارسال شده در توسط زیباجنیدی