سفارش تبلیغ
صبا ویژن

معارف _ ادبیات

من به خال لبت ای دوست گرفتارشدم

چشم بیمارتورادیدم وبیمارشدم

فارغ ازخودشدم وکوس اناالحق بزدم

همچومنصورخریدارسردارشدم

غم دلدارفکنده است به جانم شرری

که به جان آمدم وشهره ی بازارشدم

درمیخانه گشایید به رویم شب وروز

که من ازمسجدوازمدرسه بیزارشدم

جامه ی زهدوریاکندم وبرتن کردم

جامه ی پیرخراباتی وهوشیارشدم

واعظ شهرکه ازپندخودآزارم داد

ازدم رند می آلوده مددکارشدم

بگذارید که ازبتکده یادی بکنم

من که بادست بت میکده بیدارشدم

(امام خمینی«ره»)

***

توکه خودخال لبی ازچه گرفتارشدی

توطبیب همه ای ازچه توبیمارشدی

توکه فارغ شده بودی زهمه کون ومکان

دارمنصوربریدی همه تن دارشدی

عشق معشوق وغم دوست بزدبرتوشرر

ای که درقول وعمل شهره ی بازارشدی

مسجدومدرسه راروح وروان بخشیدی

وه که برمسجدیان نقطه ی بیدارشدی

خرقه ی پیرخراباتی ما سیره ی توست

دم عیسای مسیح ازتوپدیدارشدی

یادی ازما بنما ای شه آسوده زغم

که بریدی زهمه خلق وبه حق یارشدی

(مقام معظم رهبری)

 


ارسال شده در توسط زیباجنیدی