سفارش تبلیغ
صبا ویژن

معارف _ ادبیات

سلام دوستان دوست داشتنی!

امروزجمعه است برگی ازروزهای دی ماه 87

6دی ماه برای من خیلی حرفهادارد می توانم دراین روززیبا دستانم را به سمت توبگیرم ای نسیم سردزمستانی!

ازخیلی ازانسانهای چاخان وزبان بازبهتری!یک نفرداردبه من می خندد ومن خوب می دانم کیست؟!اشکالی نداردبگذاردلش شادباشد مثل این که تنهاشاعران دیوانه نیستند عاشقان نیزبهره ونصیبی درخورازاین مقام برده اند ودلشان به خدای زمینی شاداست....

دستانم رابه سمت تومی گیرم ای نسیم سوزان!

بلبل کوچولوی من هنوزخواب است بگذاردراین سوزوسرمابخوابد وتو این آرامش راازوی نخواهی گرفت که دلت اگرچه سرد امانگاهت گرم و مهربان است!

انسانهاراهنوزنشناخته ام مانند توهستند دراین سپیده دم صبحگاهی بسیار ازدلم ازلبخندم ازصدایم شکوه دارم که دوستدارحقیقت نیست!

چرابه ظاهردل می بنددوشکوه باطن رانمی جوید؟!

وای خدای من!فکرش رابکن یک نفربخواهدباداشتن همسروکودکی زیبارو،به دنبال دوست ورفیق بگردد....

چقدردنیای شهوت پرستان سیاه وتاریک است نورخدایی چگونه بتابد چگونه می توانی به نگاهی دل ببندی که خداوند حرام شمرده است چگونه می توانی همسروفرزندت رابه انتظاربگذاری؟!

تونام خودت راچه می گذاری؟!دوست معشوق یار؟!

غرورچه می شود؟!یک نفرتکلیف این مردانگی وشرم وحیای چشمان رابگوید؟!مگرشرم وحیاازایمان نیست؟!

یعنی توایمان نداری؟!یابه حرفهایم می خندی؟!

ای خدای بزرگ ازاین مردمان چه بایدنوشت؟!چه بایدگفت؟!درروزی که توآن رادرکلام پاکت:

(یوم تبلی السرائر)نامیده ای چه اسرارهااززمین بیرون می آید....

درروزی که توآن را:

(نختم علی افواههم ...)نامیده ای چه رازهابرملامی گردد...

غیبت کردن این افرادکه خودآبرویشان رامی برند چگونه است؟!

چگونه باورمی کنی ترسی ندارند یک روزازروزهای خدابه چشم مردمان بیایند که ازمال وشرف وآبروذره ای ندارند...

این مردمی که نمی توانند خودشان باشند وازجسم انسانی وازروح حیوانی هستند ازدنیای امروزی چه توقعی دارند؟!

یاسین والقرآن الحکیم خدایاسلام وصلوات محمدی رابردریچه ی دل و جانم جاری فرما...خدایادستانم رابگیرکه ازاین مردمان بیزارم...خدایا چشمانم به هرکجابنگردتوهستی

اینهارامی بینی که دردامن هواوهوس های خویش گردآمده اند وشیطان به جمع آوری سکه های گناه در اطرافشان مشغول است....

خدایالذتی شیرین وزودگذرکه دستمایه ی ازبین بردن ثواب است ودر معرض خطرقراردادن روزی که به سرای باقی می شتابد ودست خالی به هرطرف می نگردکه شایدصدقه ای بیابد وازعذاب برهد....

خدایاامروزجمعه است همه ی مردمان برای حضوردرخانه ی نورانی ات جمع می شوند تانمازبخوانند وبرای رسیدن روزی که عشق وامیدتمامی زمانه راپرکند دعاکنند....

دراین روزبه یادماندنی آرزومی کنم:

به زودی زودبرایت ای سرچشمه ی نورای سراپانجابت وایمان شکوفه های عشق وایمان بروید برشاخسارحیات وزندگانی ات....

آرزومی کنم:

چشمانت به عطرنورگشوده شود ولبانت زمزمه گرالحمدلله رب العالمین باشد....

آرزومی کنم:

خداوند تورابه قانون استدراج مبتلانسازد ودلت رابه همان چشمه ساری برساند که شستشوی قلبهاوجانهاست....

آرزومی کنم:

به همان مقامی برسی که  عزیزان وپاکان درراهش رنج بردند وسختی ها ومرارت هارابه جان خریدند...

به مقامی که حضرت مریم وآسیه ورابعه عدویه وعزیزان دین رسیدند...

به مقامی که عزیزان وپاکانازازل تاابدرسیدند...

آرزومی کنم:

به مکانی بروی که دلت بانورخداجلاگیردوبدانی لذتهای معنوی بسیار باارزش ترازلذتهای دنیوی است....

آرزومی کنم:

خدادرهمه حال باتوباشدوهیچ گاه تنهایت نگذارد....


ارسال شده در توسط زیباجنیدی