سفارش تبلیغ
صبا ویژن

معارف _ ادبیات

خَش اُمه یَک چَشِی اُاَما بکا

(خوش آمدی نظری به سوی مابیفکن)

اُزرهِ خدا چَش اُزصفا بکا

(با صفای دل بنگر)

اِماهام که اُتگُتام چاد ما خَشام

(خودت تعریفم رامی کردی)

با خدا هام تعریف بی ریا بکا

(ایمان دارم بدون تملّق گفتی)

اُز کلاسِ دینی اُکارام تَگات

(از باایمان بودنم می گفتی)

چَش اُلویِ خارام بدا دُعابکا

(روی گشاده دعابخوان)

پُس چِه بُو حرفِیات تاپَس گِرِتِه

(پشیمان شدی)

ما مِهام چَش آسمون بَرا بکا

(تغییری نکرده ام )

هنوز اُم اُزدُمِ یَک دلِ خَشام

(دل شادنیافته ام)

دَستُت مادِه نظرِ خدا بکا

(خدایی هم داریم اگرحرف می زنی)

ما اَگام دستَه گُلِش صَدرنگِش

(من تعریفت رامی کنم)

تا بِگا خار اَمُنام حَیا بکا

(توذکرخیرم رابگو)

یَک رازی اَرَسِه کِه تِیِ گِلِم

(عاقبت می رویم)

دنیا اَچِه فکرِ راز جزا بکا

(به عاقبت فکرکن)

ماکه اُزدستِ تا دل شاد نِهام

(راضی نیستم)

اُز حلال بودی رَهُت سِوا بکا

(فکر رضایت نباش)

رازی که دل تَشکَه یاد وامانِه

(روزغم من رافراموش نکن)

آسیاب بِه نوبَتِه چَش وا بکا

(کاردنیاازروی حساب است)

با اِ حال اُ روز تا دلُم سُتای

(دلم برایت سوخت)

چَش اَکنام بیچارَیش چَرا بکا

(هوایت رادارم!)

علفِ هَرزِ بیابون اَمانِش

(علف هرزه ای)

ما گُلام دِرِی مَیِش صفا بکا

(من گل توخاروخس ببین)

تا خدا اُمهَستِه کارَه ای نِهِش

(من خدای توانا را دارم)

فکرِ دردِ خات اَی بینوا بکا!

(راه حلی برای خودت بیاب)

امّیدُم هَستِه که چُن یَک گل زرد

(می خواهم پژمرده شوی)

وارَسِش اِکا هَی واویلا بکا

(ناله سردهی)

چوبِ خدا اَدانام که بی صدای

(چوب خداصداندارد)

دیر اُ زود اُشَستِه قصّه تا بکا

(بدی عاقبت نداردسخن کوتاه کن)

*****************


ارسال شده در توسط زیباجنیدی